ص68
درس دوازدهم دور اندیشی
بیت 1 :
· کودکی از جمله آزادگان رفت برون با دو سه همزادگان
معنی : کودکی از خانواده ی انسان های نجیب و اصیل با دو سه نفر از هم سن و سالهای خودش ، برای بازی کردن ، بیرون رفت .
بیت 2 :
· پای چون در راه نهاد آن پسر پویه همی کرد و درآمد به سر
معنی : وقتی که آن پسر بچّه شروع به حرکت و دویدن کرد ، با سر به زمین خورد.
بیت 3 :
· پایش از آن پویه در آمد ز دست مهر دل و مهره ی پشتش شکست
معنی : به هنگام دویدن ، کنترل خود را از دست داد و مهره ی کمرش شکست و علاقه اش به بازی از بین رفت.
بیت 4 :
· شد نفس آن دو سه هم سال او تنگ تر از حادثه ی حال او
معنی : به خاطر این حادثه ( زمین خوردن آن کودک ) آن دوستان هم سن و سالش ، احساس ناراحتی و اندوه می کردند.
بیت 5 :
· آن که ورا دوست ترین بود گفت در بن چاهیش بباید نهفت
معنی : نزدیک ترین دوستش گفت : باید او را در داخل چاهی عمیق ، بیندازیم.
بیت 6 :
· تا نشود راز چچو روز آشکار تا نشویم از پدرش شرمسار
معنی : تا این حادثه برای کسی آشکار نشود و ما پیش پدرش شرمنده نشویم.
بیت 7 :
· عاقبت اندیش ترین کودکی دشمن او بود از ایشان یکی
معنی : یکی از بچّه هایی که دشمن او بود ، کودکی آینده نگر و زیرک بود.
بیت 8 :
· گفت : « همانا که درین همرهان صورت این حال نماند نهان »
معنی : آن کودک آینده نگر گفت قطعا این موضوع در میان این دوستان همراه ، پنهان نمی ماند.
بیت 9 :
· چون که مرا زین همه دشمن نهند تهمت این واقعه بر من نهند
معنی : چون که از میان همه ی بچّه ها ، مرا دشمن او می دانند ، پس به من بد گمان می شوند.
بیت 10 :
· زی پدرش رفت و خبردار کرد تا پدرش چاره ی آن کار کرد
معنی : به سوی پدرش رفت و او را از ماجرا آگاه کرد تا این که پدرش برای آن کار ، چاره ای بیندیشد.
بیت 11 :
هر که در او جوهر دانایی است بر همه چیزش توانایی است
معنی : هرکسی که در او گوهر دانایی وجود دارد ، توانایی انجام هر کاری را دارد .
بیت 12 :
· دشمن دانا که غم جان بود بهتر از آن دوست که نادان بود
معنی : دشمن دانایی که سبب غم و اندوه انسان باشد ، از دوست نادان بهتر است.